دانشنامه اطلاعات تاریخی و جغرافیائی و فرهنگی سردشت وپیرانشهر
همایش بین المللی علامه بیتوشی در سردشت
یک شنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت 1:47 | بازدید : 64 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

همایش بین المللی علامه بیتوشی در سردشت آغاز به کار کرد

 همایش یک روزه و بین المللی بزرگداشت شخصیت علمی و عملی علامه بیتوشی در شهرستان سردشت صبح امروزچهارشنبه آغاز به کار کرد.
 

به گزارش خبرنگار کردپرس، همایش   بین المللی بزرگداشت شخصیت علمی و عملی علامه بیتوشی صبح امروز چهارشنبه با حضور شخصیتهای علمی از اقلیم کردستان عراق، تهران و سنندج در سالن مجتمع فرهنگی و هنری اداره ارشاد و اسلامی سردشت آغاز به کار کرد.

«کاوه حیاک» دبیر این همایش به کردپرس گفت: 40 مقاله به دبیرخانه این همایش ارسال شده است که هفت مقاله از شهرهای اربیل سلیمانیه و کرکوک است.

وی افزود: هیئت داوران  همایش متشکل از دکتر نادر کریمیان، عبدالسلام امامی و آراز محمد صالح از کشور عراق بعد از بررسی این مقاله ها، 15 مقاله برتر از انتخاب کردند.

حیاک در ادامه گفت: در این همایش یک روزه هفت مقاله ارائه می شود و دیگر مقالات  در کتاب مجموعه مقالات همایش چاپ می شود.

 بر اساس برنامه اعلام شده، در این همایش  دکتر شعله طهیری، محمد علی صالح ماموستا(ماموستا قره داغی) از سلیمانیه ، دکترشهباز محسنی ، دکتر عبدالله محمد محمود قره داغی از کرکوک، عدنال عبدالقادر هورامی، محمد  سورانی و محمد زبیر بایزی مقاله های خود را ارائه می دهند.

  دکتر نادر کریمیان، دکتر عبدالسلام امامی   در این همایش  سخنرانی می کنند.

 یکی از عالمان وادبیان خدمتگذار ادبیات عربی و علوم قرآنی علامه بیتوشی می¬باشد که در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری قمری می زیسته اند.

علامه بیتوشی که اسم ونسب ایشان بدین شرح است: شیخ عبدالله بن شیخ حمد بن اسماعیل بن ابراهیم  بن عزالدین الشافعی الکردی آلانی الخانخلی البیتوشی اهل روستای بیتوش (از توابع سردشت کردستان ایران، حدفاصل بین آلان ایران آلان عراق) منسوب است.

بیتوشی ملا عبدالله دانشمندی متبحر، شاعری توانا، نویسنده ای چیره دست، ادیبی بلیغ و امامی بزرگ در علوم اسلامی بوده که آثار و تالیفات بسیار ارزنده و پر ارزشی را به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته است. پدرش ملا محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن عزالدین می باشد.

نقل از خبر گزاری کرد پرس

علامه بیتوشی در حدود سال ۱۱۳۵ (ه.ق) در روستای بیتوش و در خانواده ای که بیشترشان و از جمله پدرش ملا محمد که در روستای بیتوش سمت تدریس داشته و اهل فضل و ادب و دانش بوده، دیده به جهان گشوده است. همچنین ملا محمود برادر بزرگ علامه بیتوشی که به (ملای بزرگ) در منطقه آلان مشهور و معروف می باشد از لحاظ هوش و حافظه کم نظیر بوده است .

او را آلانی خانخلی نیز نامیده‌اند، چون پدر یا اجدادش در خانخل(روستایی در جنوب شرقی بیتوش) می‌زیستند.

علامه بیتوشی دوران کودکی و نوجوانی خویش را در روستای بیتوش بین خانواده و عشیره خویش گذراند و بزرگ شد. وقتی که به سن تمیز رسیده خواندن را نزد پدرش آغاز کرده و نزد پدر، به رسم آن روزگار به یادگیری قرآن، علوم عربی و کتابهایی چون گلستان سعدی پرداخت. بعد از ختم قرآن کریم و کتب متداوله فارسی و نصایح و آداب به آموختن علوم عربی پرداخته و با وجود اینکه پدرش در علوم عقلی و نقلی مقام والایی داشته؛ به هر کس و هرجا علوم زمان وجود داشت، روی می آورد.

 او که بعد از مرگ پدر ۱۵ سال بیش نداشت، جهت آشنایی بیشتر با خارج از آن محیط همراه با برادر بزرگ خود (ملا محمود) تصمیم می گیرند و نزد علامه فهیم و یگانه عصر ملا محمد مشهور به (ابن الحاج) در قریه (سنجوی) از توابع آلان می روند و تا زمانیکه در اصول و فروع علوم پخته می شوند (و آنهم چند سالی طول می کشد) ملازم خدمت آن دانشمند بوده اند. سپس به قریه (ماوران) در منطقه (هه ولیر) رفته، مدتی هم در آنجا اقامت کرده و در خدمت عالم صاحب فضل (مولانا صبغه الله حیدری) کسب فیض نموده اند که در آن هنگام در (ماوران) تدریس می کرده است. بعد از آن به مدارس و جوامع دیگری در پاره ای از شهرهای عراق روی نهاده و تا به نهایت درجه ای که در بین محصلین کردستان در آن زمان معمول بوده رسیده اند و به قول فارغ التحصیل شده اند و آخرالامر در شهر (احساء) اقامت می کنند. ملا محمود در یکی از مدارس آنجا و علامه بیتوشی هم در مدرسه دیگری به تدریس مشغول می شوند .

در سال ۱۱۷۸ (ه . ق) عشق وطن و شوق دیدار اقوام و دوستان موجب می شود که هر دو به مسقط الراس خود یعنی قریه بیتوش باز گردند. ولی متاسفانه به محض رسیدن با چنان رویداد دلخراشی مواجه می شوند که سر از پا نشناسند و آنهم از دست دادن و به رحمت ایزدی پیوستن پدرشان بوده است. فرمانروای آن زمان بیتوش که (یوسف بن شیخه بیگ) بوده و تمام مردم روستا به گرمی از آنها استقبال می نمایند و به دلایلی (ملا محمود) را مجبور می کنند که دیگر دور شدن از بیتوش را از سر بدر کند و در بیتوش ماندگار شود و در مسند پدرش به تدریس بپردازد. ملا محمود هم درخواست مردم بیتوش را می پذیرد، در بیتوش می ماند و تا آخر حیات خویش مدرس و امام جمعه و جماعت آنجا بوده و نوادگان فرهیخته ای را از خود به جای گذاشته است .

اما برای علامه ملا عبدالله ماندن در جائی که برای وصول آرزوهایش مساعد نبوده، او را خوش نیامده؛ لذا تصمیم گرفته که از آنجا رو به بغداد یا بالاتر برود.

گویند بیتوشی چون خواست راهی بغداد شود، تنها دارایی خود را که همان القاموس المحیط بود، فروخت تا هزینۀ راه کند، اما پیش از فروش کتاب آن را سراسر حفظ کرد.

این دومین سفر علامه بیتوشی بوده که زادگاه خویش را ترک نموده و اوائل سال ۱۱۸۰ (ه .ق) به وقوع پیوسته است. ابتدا به خدمت استاد استادان، علامه سرشناس در میان علمای عراق (صبغه الله افندی حیدری) کبیرکه قبلاً نیز در روستای (ماوران) نزد او کسب فیض نموده و درس خوانده، رسید .بعد از آن بقصد هر جائی که خدا مقدر کرده باشد بغداد را ترک نموده و به نزد دوستش (شیخ درویش گوازی عباسی) در بصره رفته و سپس به کویت و سواحل خلیج فارس سفر کرده و به ولایت (احساء) از توابع (هجر در بحرین) رسیده . با (شیخ احمد بن عبدالله انصاری خزرجی احسائی) که بعدها حاکم احساء شده تماس برقرار کرده است. شیخ احمد آن کسی است که بیتوشی منظومه مشهور به (کفایه) را به نام وی تالیف کرده است و در میان ایشان علاقه ای محکم و برادری صادقانه و خالصانه حاصل شده است .

در اواخر سال ۱۱۸۱ باز درد دوری از وطن و آرزوی دیدار با فاملین او را بر آن وا می دارد که به بیتوش باز گردد. مدتی طولانی در بیتوش می ماند. در اواخر شعبان سال ۱۱۸۶ به قریه (هزارمرد) و به زیارت استادش (ابن الحاج) می رود و در آنجا با خط زیبای خود تقریطی به نثر و نظم بر یکی از رسائل استادش می نویسد. در آن هنگام (شیخ معروف نودهی برزنجی) هم در خدمت علامه ابن الحاج مشغول تحصیل بوده و آنجا درس می خوانده است شیخ معروف جوانی ۲۰ ساله و بیتوشی ۵۰ سال از عمر با ارزش خویش را سپری کرده بود. به علت نامی بودن بیتوشی و تعریف های زیادی که از نامبرده به گوش شیخ معروف رسیده و همیشه آرزوی دیدارش را داشته، فرصت را غنیمت دانسته و از استادش (ابن الحاج) اجازه گرفته و تقاضا کرده که علامه بیتوشی تا وقتی در آنجاست در حجره¬ی وی مهمان باشد. استادش نیز درخواست وی را می پذیرد و تا زمانی که بیتوشی در آنجا می ماند به صورت خستگی ناپذیر از آن دریای شعر و ادب و بلاغت به کسب فیض پرداخته است .

در اواخر سال ۱۱۸۸ (ه . ق) برای سومین و آخرین بار بیتوشی کردستان را ترک نموده و به بغداد و از آنجا به بصره رفته است .اوائل سال ۱۱۸۹ وارد بصره شده و در مدرسه (رحمانیه) آنجا به عنوان مدرس تعیین گردید. بعد از فاصله کمی (صادق خان زند) به آنجا لشکرکشی می کند. مدت ۱۶ ماه بصره را در محاصره خود نگاه می دارد و بیتوشی نیز به ناچاری در آن دام محبوس می ماند . بعد از آن و اواخر سال ۱۱۹۰ (ه . ق) بصره را ترک می گوید و به احساء می رود .

در دهه ششم (بین ۵۰ و ۶۰ سالگی) از عمرش دختر (شیخ عبدالقادر) قاضی احساء را به همسری اختیار می کند و از این زن صاحب دخترانی نجیبه و عفیفه ای می شود . از آن تاریخ به بعد در احساء ماندگار و به افاده و افاضه و تحقیق مشغول می شود. یکی از کتاب هایش یعنی (الکفایه) را به نام حاکم احساء (شیخ احمد احسائی) ترتیب و به او تقدیم می کند. بواسطه این عمل حاکم از او استقبال و تکریم فراوان نموده، دنیا به علامه بیتوشی روی می آورد و به وسعت زندگی از لحاظ مادی و ترقی معنوی نائل شده و از طرف حاکم و ادبا و وجها به انعام و اکرام و مقامی رسیده که جز عده ای انگشت شمار بدان مقام در درجه و احترام نرسیده اند. بنابراین حاکم وقت آنطور که لایق شان و مقام بیتوشی بوده او را تکریم نموده و دائما با مال و جاه دست کرمش به سوی او دراز بوده است. او را کمک می کرده و به رعایت مقام علمیش او را زیر سایه چتر کرم و رعایت خود جا داده است .

بیتوشی در سال وفاتش برای زیارت دوست خود (شیخ درویش عباسی) از احساء به بصره آمده و پس از اندک مدتی از وصولش به بصره وفات یافته است. سال وفاتش را ۱۲۱۰ یا ۱۲۱۱ (ه . ق) نوشته اند. در حال غربت دور از اولاد و اقارب و زادگاه خویش و در سن قریب به ۸۰ سال عمر افتخار آفرین، در زبیر و در مقبره (شیخ حسن بصری) به خاک سپرده شده است .

ویژگی ها و قدرت حافظه بیتوشی

 بیتوشی در سخنرانی و بدیهه گویی و اقامه دلیل و حاضر جوابی، از اعاجیب روزگار بوده و در مناظره و مجادله کسی تاب برابری با او نداشته است .

در باره قدرت حافظه او نوشته اند: در اوائل تحصیل، وقتی که با برادرش ملا محمود تصمیم به مسافرت به بغداد را می گیرند چیزی برای خرج سفر نداشته اند و دارائی آنان منحصر به دو کتاب بوده است : ۱- قاموس المحیط فیروز آبادی در لغت ۲- تحفه المحتاج شیخ ابن حجر هیتمی مکی در فقه. در ظرف چند شبانه روزی ملا محمود تحفه را و ملا عبدالله قاموس را حفظ کرده، پس از آن کتاب ها را به فروش رسانیده و از بهای آن ها خرج راه خود را تامین نموده اند و بعد از به مقصد رسیدن هر کس کتاب حفظ شده را با خط مبارکشان بدون کم و کاست نوشته اند .

شعر و شاعری بیتوشی

بَیْتوشی، عبدالله بن محمد، ادیب شافعی مذهب و شاعر سدۀ ۱۲ق/۱۸م که به ۳ زبان عربی، فارسی و کردی شعر می‌سرود.

وی از نوجوانی به شعر علاقه‌مند بود و از آنجا که به تصوف نیز گرایش داشت، گاه در اشعارش، خود را درویش خطاب کرده است. گویند وی در جوانی کتاب الکافی فی علمی العروض و القوافی را سرود تا قریحۀ شعری خود را در بوتۀ آزمایش گذارد.

بیتوشی ضمن اشعار مربوط به مواضع و مسائل علمی در سایر زمینه ها از قبیل: مدح ،عشق ، توصیف، رثاء ، عتاب و گله ، شوخی و مطایبه دست داشته و قصاید و غزل و قطعات و دو بیتی های زیادی سروده که متاسفانه قسمت زیادی از آن ها از بین رفته است .

بیتوشی در لغت عرب قاموس متحرکی بوده است. در ادبیات عرب و اصطلاحات ادبی اگر او را متنبی عصر و حریری زمان خود بدانیم ، چیزی به گزافه نگفته ایم. تا کسی مراسلات و نوشته های او را ندیده باشد ، مشکل است با ما در این مقوله هم آواز و هم عقیده شود .

از خصوصیات شعری وی می‌توان به کارگیری صنایع شعری چون: استعاره، جناس، تضمین، توریه، تشبیه و نیز استفاده از مضامین بدیع اشاره کرد. وی در مجون نیز دستی داشت. اسلوب شعر وی چون شاعران کهن، با گریه بر اطلال و دمن آغاز می‌شود.  از اشعار وی می‌توان به قصیدۀ مشهور او در وصف زادگاهش، و قصیده‌ای دیگر در اشتیاق و یاد بغداد اشاره کرد.

بیتوشی بیشترین اشعار مدحیۀ خود را به حاکم احساء تقدیم کرده است. این اشعار گاه با مناسبتهایی نیز همراه بوده است؛ مثلاً قصیده‌ای در ۳۸ بیت به مناسبت عید فطر و قطعه‌ای در ۱۵بیت به مناسبت سفر حاکم به بادیه حاکم احساء نیز که خود ادیب و شاعر بود، گاه بیتوشی را با اشعاری پاسخ داده، و او را ستوده است.

از دیگر کسانی که بیتوشی مدح کرده است، می‌توان به سعدون‌بن‌عرعر، حاکم قبلی احساء، سلیمان‌بک‌شاوی حمیری، احمدبن‌محمدبن رزق و احمدبن درویش کوازی عباسی  اشاره کرد.  همچنین بیتوشی در قصیده‌ای سُداسی، در بحر کامل ـ که خودش شامل ۱۷ قصیده و ۱۱ قطعه می‌شود ـ استادش ابن‌حاج را مخاطب قرار داده، و او را ستوده است.

نکتۀ مهم در احوال بیتوشی آن است که وی به‌رغم گرایش به زبان عربی و اقامت طولانی در سرزمینهای عرب‌نشین، هیچ‌گاه از زبان فارسی روبرنتافت. مضمون تنها بیت کردی نقل شده از او نشان می‌دهد که آثار شاعران بزرگ ایران را می‌خوانده، و می‌کوشیده است به این زبان نیز شعر بسیراید.

ئه گه ر له ش دووره لیت، گیان هه ر له ویبه

سر و سارده له شم، تووشه به بی تووش،

ده لین دژواره چاو سوما له ده س دا

به وه رازیم که (بیتووشی )م نه بی تووش.

 از جمله اشعار فارسی وی می‌توان به قصیدۀ ۱۳ بیتی او به مناسبت تولد یوسف‌بن‌شیخه‌بک در ۱۱۵۵ق/۱۷۴۲م اشاره کرد. علاوه براین، ۶ دو بیتی و ۵تک بیت از شعر فارسی وی در منابع ذکر شده است. حتی برخی از بزرگان معانی بعضی از اشعار عربی وی را برگرفته از اشعار فارسی می‌دانند.

نثر عربی بیتوشی، بنا به سنت آن روزگار، سخت متصنع، و به همین سبب، مورد توجه بود. مکتوبات وی از رسائل گرفته تا تقاریظ، منظومه‌ها و شروح، همه از شهرتی خاص برخوردار است. از رسائل وی می‌توان به «الرساله العراقیه» خطاب به عبدالله‌بن‌صبغه الله‌حیدری ماورانی اشاره کرد که در ۱۱۹۷ق/۱۷۸۳م نوشته است. از دیگر رسائل قابل ذکر وی، نامۀ او به سلیمان‌بک‌شاوی، از صاحب منصبان بزرگ بغداد است که در آن برای نجات بصره از او یاری طلبیده است. نامۀ دیگری از او خطاب به ابن‌حاج و نیز عبیدالله‌افندی حیدری است.

مستندات و خلاصه آثار علامه بیتوشی

 بیتوشی دارای ۲۲ اثر و منظومه های زیادی در باب تعداد حروف معانی از احادی و خماسی می باشد که قسمتی از آن ها به چاپ رسیده و قسمتی هم همچنان باقی اند. بیتوشی در سخنرانی و بدیهه گویی و اقامه دلیل و حاضر جوابی، از اعاجیب روزگار بوده و در مناظره و مجادله کسی تاب برابری با او نداشته است . بیتوشی در لغت عرب قاموس متحرکی بوده است. در ادبیات عرب و اصطلاحات ادبی اگر او را متنبی عصر و حریری زمان خود بدانیم، چیزی به گزافه نگفته ایم همچنین وی دارای حافظه ای خارق العاده ای بوده است.

بیتوشی قصیده ای را خطاب به استادش (ابن الحاج) سروده است که می توان از آن ۱۶ قصیده دیگر و یازده قطعه با بحور و اوازن مختلف استخراج کرد.

آثار و تألیفات

جامع‌ترین اثر دربارۀ وی، کتابی است به نام البیتوشی که محمدخان در ۳۰۱صفحه نگاشته است.

منابع وی یا نسخه‌های متعددی از آثار بیتوشی است که وی در اختیار داشته ویا یادداشتهای خود بیتوشی است که وی دربارۀ زندگی، سفرها، دوستان و یا سال تألیف آثارش بر حاشیۀ نسخه‌هایش نوشته است.

منابع فارسی نیز از وی غفلت نکرده‌اند و از او به عنوان «پارسی‌گوی کرد» یاد کرده، و شرح‌حالی از وی آورده‌اند.

۱ـ الکافی (منظومه‌ای در عروضی و قوافی ـ۳۲۷ بیت ـ سال ۱۱۳۸ خورشیدی نوشته شده)

۲ ـ الوافی بحل الکافی (شرحی است بر الکافی)

۳ ـ تحف الخلان لاشحاذالاذهان

۴ ـ حدیقه السرائر فی نظم الکبائر (سال ۱۱۴۹ خورشیدی به نظم در آمده ـ ۷۲۹بیت)

۵ ـ طریقه البصائر الی حدیقه السرائر (شرح منظومه حدیقه السرائر ـ ۱۱۵۴خورشیدی)

۶ ـ المکفرات لکل ذنب سابق و آت، منظومه‌ای در ۴۹ بیت که آن را در احساء در ۱۱۹۴ق به نظم کشید.

۷ ـ المبشرات شرح مکفرات

۸ ـ کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی (منظومه‌ای در حروف معانی ـ ۶۷۲بیت – ۱۱۵۱ خورشیدی نوشته شده، سال ۱۲۸۹ در استامبول چاپ شده)

۹ ـ الحفایه بشرح الکفایه (شرح برمنظومه کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی)

۱۰ ـ صرف العنایه بکشف الکفایه (مختصری از شرح الکفایه – ۱۹۲۲ در شهربصره به چاپ رسیده)

۱۱ ـ حواشی مدون بر شرح فاکهی (علم نحو ـ ۵۴۵ صفحه ـ ۱۱۶۸ خورشیدی تألیف شده است)

۱۲ ـ حواشی مدون بر کتاب البهجه المرضیه شرح الالفیه در صرف و نحو

۱۳ ـ منظومه‌ای در بیان افعالی که هم لازم و هم متعدی استعمال می‌شوند (۵۵ بیت)

۱۴ ـ شرحی بر منظومه فوق

۱۵ ـ منظومه‌ای در بیان افعالی که هم واوی و هم یایی بکار می‌روند (۷۷ بیت)

۱۶ ـ شرحی بر منظومه فوق

۱۷ ـ منظومه‌ای در بیان مثلثات افعال و اسماء

۱۸ ـ شرحی بر منظومه مثلثات افعال و اسماء

۱۹ ـ الموائد المبسوطه فی الفوائدالملقوطه (۱۵۰ بیت)

۲۰ ـ منظومه‌ای در بیان مؤنثات سماعی (۳۵ بیت)

۲۱ ـ منظومه‌ای در بیان مصادر شاده

۲۲ ـ منظومه‌ای در بیان خصایص حضرت رسول (ص)

     پ
به زمزیران خوش آمدید - زمزیران مرجع اطلاعات و نوشته های متعدد در مورد دو شهر پیرانشهر و سردشت است .هر روز به ما سر بزنید ، مارا نقد کنید و پیشهادات خود را برای ما ارسال کنید تا شاهد پر بارتر شدن مطالب این وبلاگ باشید. له ده سپیکی وتاردا، ده‌مهه‌وێ سوپاسی تیکرای هونه ران،ویژه وانان،هه لبه ست وانان،نووسه ران،وه رگیران وهونه رمه ندان بکه م که بی پسانه وه له خزمه ت کلتوور و که له پووری نه ته وه ی کورد دا هه دا ناده ن وژینی خویان ته رخان کردووه بو هه رچی زیاتری گه شانه وه ی ئه ده ب و ویژه ی کورده واری.

موضوعات مرتبط: پایگا ه های خبری , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مصدومان شیمیایی سردشت همچنان چشم انتظار همت مسئولین
یک شنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت 1:39 | بازدید : 51 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

مصدومان شیمیایی سردشت همچنان چشم انتظار همت مسئولین

 

۳۰ سال و ۴۸ روز از بمباران شیمیایی سردشت، تنها شهر مسکونی جهان، توسط رژیم بعث عراق می گذرد که در آن بمب هایی از نوع خردل و آرسنیک چهار نقطه اصلی و همچنین سرچشمه آب شرب شهر را آلوده کردند و قسمتی دیگر از بمب ها در ورودی شهر، دهستان آلان با بیش از […]

۳۰ سال و ۴۸ روز از بمباران شیمیایی سردشت، تنها شهر مسکونی جهان، توسط رژیم بعث عراق می گذرد که در آن بمب هایی از نوع خردل و آرسنیک چهار نقطه اصلی و همچنین سرچشمه آب شرب شهر را آلوده کردند و قسمتی دیگر از بمب ها در ورودی شهر، دهستان آلان با بیش از ۴۰ روستا و همچنین روستای مظلوم رش هه رمی پیاده شدند.

دلیل استفاده از ترکیب خردل و آرسنیک در این بمباران برای ماندگاری بیشتر اثرات آن تا ۱۰۰ سال در طبیعت است تا مردمی که در طول هشت سال جنگ تحمیلی پشت به کوهستان های سربه فلک کشیده کردستان و در کنار رزمندگان اسلام حاضر به ترک خانه و کاشانه خود نبودند را زمینگیر کند.

هنوز هم مردمی هستند که با یادآوری گذشته نه چندان دور دچار هیجان می شوند از بی صدایی هواپیماهایی که در ۷ تیر سال ۶۶ بر فراز کوه “گرده سور” در بخش شرقی شهر سردشت، بر خلاف روزهای دیگر بمباران، نمایان شده و پرواز کردند و در فاصله ای نزدیک به ساختمان ها با فرود بمب های شیمیایی یادگاری همیشگی بر دل و جسم مردم این شهر نهادند و سپس پا به فرار گذاشتند.

در جریان بمباران شیمیایی سردشت ۱۱۸ نفر شهید و بیش از ۸ هزار مصدوم برجای ماند و اگرچه سی سال از آن روزها می گذرد اما هنوز هم درب شهادت به روی آنها گشوده است.

مردمی که با تحمل دردهایی از نوع اعصاب، تاول، سرفه های خشک و پی در پی، خشک شدن آب چشم ها، دردهای شکمی و غیره این سالها را تا به امروز سپری کردند ولی دیگر هیچ وقت انتظاری به علاج دردشان ندارند و مصرف بهترین داروهای جهان هم برای آنها تنها مسکنی بیش نیست.

برای التیام مقداری از دردهای آنها تعدادی از مصدومان شیمیایی سردشت که مدارک بالینی و صورت سانحه داشتند بلافاصله به عنوان جانباز شیمیایی شناسایی و معرفی شدند که تعداد آنها به کمتر از ۱۰۰ نفر می رسید.

درست در سال ۸۱ بعد از تشکیل انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت اولین کمیسیون های پزشکی تشکیل شد و بعد از آن کمیسیون ها هر چند سال یکبار تشکیل می شدند و عده ای را به عنوان جانباز شیمیایی شناسایی می کردند که تا به امروز تعداد آنها اگرچه بیشتر شده و به نزدیک ۱۵۰۰ نفر رسیده است اما باز هم مانده تا آمار واقعی آن.

رزگار محمدپور یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی شهر سردشت در آن روزها ۳  سال سن داشته و تا حدودی چیزهایی یادش می آید. با آهی که از ته دلش آمد، گفت: همسایه دیوار به دیوارمان، اهالی محله، نزدیکان و اقوام همه به نوعی گرفتار بوی خردل و سبزی تازه ای شده اند که آن روز جنایتکارانه بر سر ما ریختند.

وی ادامه داد: شهر از دست بمباران هواپیماهای رژیم بعث در امان نبود. خانه ما در محله “نیزه رو” در حاشیه شهر سردشت است. ” پدرم یکی از کسانی بود که پناهگاهی در داخل کوه چسبیده به منزلمان ساخته بود و در شرایط وخیم به آن مکان مراجعه می کردیم. حدودا ۱۵ متر دراز و سپس با حالتی خمیده امتداد داشت. گاهی اوقات بیشتر از ۵۰ – ۶۰ نفر در آن جمع می شدند.

وی افزود: پشت بام بازی می کردم که هواپیماها آمدند. یکی از همسایه ها به سرعت من را داخل برد. آن روزها اتومبیل بسیار کم بود. برای انتقال مردم به بیرون شهر تعدادی خودرو جلو درب منزل ما ایستاده بودند. تا منطقه “پیرشیخ” در جوار رودخانه زاب و در ۷ کیلومتری شهر سردشت سوار شدیم. به مدت یکماه زیر چادرهایی که به ما دادند نان خشک خوردیم و اقامت کردیم.

رزگار اظهار کرد: چیز زیادی از روز بمباران شیمیایی یادم نمی آید. ولی مادرم میگوید لحظاتی بعد از بمباران سرفه هایم شروع شد و هر لحظه بیشتر می شد تا اینکه بعد ۲ ساعت شروع به استفراغ های شدیدی کردم. همین موضوع زمینه ای برای خشک شدن کیسه صفرا و جراحی آن در سال ۷۰ شد و گرنه …

رزگار با زبان بدنی، مدام دست هایش را تکان می دهد تا بیشتر نسبت به آن دوران و دردهایی که هنوز هم به یادگار برایش مانده آشنایم کند. از درد در شکم، کمر و سینه اش می گوید. از چشم هایی که خشک هستند و با قطره خیس می شوند. خارش پوستی که در نبود رطوبت جانش را فرا می گیرد. و حساسیتی که ریه هایش به برخی فصول دارد. و حالت هایی که فارغ از اوقاتی است که یک انسان سالم می تواند تجربه کند.

وی با بیان خاطره ای از برگزاری اولین کمیسیون های پزشکی در سردشت، گفت: همراه برادرم مغازه کامپیوتری داشتیم. اداره بنیاد شهید سردشت فرم های تکمیل مشخصات شرکت در کمیسیون ها را به ما سپرد. به مدت حدود یکماه هر کسی درخواست داشت راهنمایی می کردیم. اما خودمان از قافله عقب افتادیم و در زمان مراجعه به بنیاد شهید دیگر فرم ها را بسته بودند.

رزگار با بیان اینکه هیچ جایی درد ما را درک نمی کند ادامه می دهد: کمیسیون ها سال های بعد هم تشکیل شدند و علیرغم انتظار مصدومین زیادی برای شرکت در آنها، متاسفانه از اطلاع رسانی ضعیفی استفاده می شد که در اعتراض به این موضوع مراجعاتی به ادارات مربوطه شهرستان و مرکز استان هم شد اما جواب های گنگی به ما می دادند.

وی تصریح کرد: در نهایت سال ۹۴ توفیق شد و در کمیسیون پزشکی شرکت کردم. اول ما را به متخصصان چشم، پوست و ریه در ارومیه معرفی کردند. با توجه به مدارکی که در اختیار دارم هر کدام از آنها که من را معاینه کردند از احتمال شیمیایی بودن من مطالبی را روی کاغذ نوشتند تا تحویل کمیسیون های پزشکی بدهم. اما در نهایت و در کمیسیون ها موافقت نشد.

وی افزود: در نامه های جداگانه ای به نماینده سردشت پیرانشهر در مجلس، فرماندار و مسئولان کشوری از جمله رییس جمهور ارسال کردم اما هیچوقت …

هستند مصدومان شیمیایی زیادی که مدارک بالینی دارند اما به دلیل نداشتن صورت سانحه و برخی مدارک لازم دیگر هر دفعه از کمیسیون های پزشکی که تشکیل می گردد رد می شوند.

در این خصوص برای پیگیری بیشتر به سراغ عضو هیئت رئیسه انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت رفتیم که وی مطالبی را بیان کرد.

**همه مردم سردشت شیمیایی هستند مگر خلاف آن ثابت شود**

صالح عزیزپور اقدم گفت: در بمباران شیمیایی سردشت گاز خردل و آرسنیک برای ماندگاری بیشتر در طبیعت با هم ترکیب شده است و آثار آن ۵۰ تا ۱۰۰ سال در محیط ماندگاری دارد و تاثیرگذار است. به همین خاطر، می شود با این اصل که «همه مردم این شهر شیمیایی هستند مگر خلاف آن اعلام شود»، بیشتر مردم سردشت را شیمیایی معرفی کرد چون خیلی از افراد در داخل سردشت نبودند اما به خاطر تماس هایی که با مصدومین داشتند آنها هم به این درد گرفتار شدند.

وی افزود: بر اساس آمار و شواهد و همچنین طبق گفته های دکتر فروتن که در روز بمباران شیمیایی پزشک معالج حاضر در سردشت بود و سال های بعد در کتاب خاطراتش به آمار شیمیایی شده ۸۰۲۴ نفر از اهالی سردشت اشاره می کند و همچنین یک روز بعد از بمباران شیمیایی دکتر ولایتی وزیر امورخارجه وقت کشورمان طی نامه ای به سازمان ملل از آمار ۴۵۰۰ نفر که طی حملات رژیم صدام شیمیایی شدند خبر می دهد.

این عضو هیئت رئیسه انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی اظهار کرد: چهار نقطه در وسط شهر سردشت، ۲ نقطه در ورودی شهر، روستای ره ش هه رمی و بیش از ۴۰ روستای دهستان آلان مورد اصابت بمبهای شیمیایی قرار گرفت و حتی دو هفته بعد از بمباران های شیمیایی نیز مصدومین به بیمارستان ها و مراکز درمانی سراسر کشور اعزام می شدند.

وی ادامه داد: سندی مبنی بر تایید بمباران شیمیایی شهر مسکونی سردشت از سوی ارتش رژیم بعث عراق در دست است که آمار مصدومین شیمیایی را ۴۶۰۰ نفر شهروند عادی و ۶۰۰ نفر از بسیجیان غیور طی اطلاعیه ای اعلام کرده است و به نوعی تاییدیه ای بر کثرت مصدومین است.

عزیزپور اقدم بیان کرد: متاسفانه تا قبل از سال ۱۳۸۰ هجری شمسی تنها کمتر از ۱۰۰ نفر احراز جانباز شیمیایی شده بودند اما با شکل گیری انجمن و بعد از آن با تشکیل کمیسیون های پزشکی این آمار هرچند بیشتر شد و به کمتر از ۱۵۰۰ نفر رسید اما هنوز هم تا آمار واقعی آن فاصله زیادی وجود دارد.

وی افزود: از بنیاد شهید و امور ایثارگران درخواست شده که تمامی افراد مدعی زیر ۱۰ درصد به استناد کتاب دکتر فروتن، پزشک حاضر در سالروز بمباران شیمیایی سردشت، جانباز شیمیایی شناخته شوند و در صورت داشتن اعتراض بررسی کنند که اگر درست بود درصد را افزایش دهند و اگر غیر از آن بود هرگونه امتیاز جانبازی را از فرد مدعی قطع کنند.

وی در رابطه با احراز جانبازان مصدومین شیمیایی یکی از مشکلاتی که وجود دارد نبود صورت سانحه آن دوران است، گفت: کمیسیون های پزشکی را تا حدودی متقاعد کرده ایم که آنها اقدامات تشخیصی را انجام دهند و برای دریافت صورت سانحه از فرمانداری اقدام شود.

وی به یکی دیگر از مشکلات در خصوص احراز جانبازی شیمیایی اشاره کرد و گفت: آیا پزشکان حاضر در کمیسیون ها قدرت تشخیص مصدوم بودن و یا نبودن مردم سردشت به خاطر گذشت سی سال از آن روزها را دارند؟ چون بسیاری از مصدومین علیرغم داشتن مدارک بالینی توسط این پزشکان سالم تشخیص داده می شوند. البته پزشکان هم مقصر نیستند و نمی توانند اثبات کنند مگر آنکه چاره اساسی اندیشیده شود.

وی به ارائه پیشنهادی در مورد تشخیص محدوده قرارگیری مصدومین پرداخت و افزود: از کارشناسان خبره نظامی در مورد بمباران شیمیایی شده در سردشت بهره گیری شود و تعداد بمب ها، نقاط، قدرت تخریب و اثرگذاری آنها و هم میزان تحت الشعاع قرار دادن محدوده را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن خانواده ها را شناسایی و تحت پوشش قرار دهند.

از مشکلات دیگر مصدومین شیمیایی داشتن مشکل اعصاب است اما در کمیسیون ها تنها مشکلات ریوی مورد تاکید است در شرایطی که شاید این مواد بر ریه ها تاثیر نگذاشته باشد. مردم این شهر به عنوان یکی از مقاوم ترین شهرهای کشور هرگز در طول ۸ سال دفاع مقدس شهر را خالی نکرد اگرچه از نقاط جنگی بود. و همانگونه که دیدن این صحنه ها قطعا بر اعصاب آنها تاثیر منفی گذاشته است.

عضو هیئت رئیسه انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت بیان کرد: انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت قدرت اجرایی ندارد و به همین خاطر با مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور در نشست هایی این موارد به اطلاع آنها رسیده است ولی هنوز جوابی به ما نداده اند.

وی با بیان اینکه ما به دکتر حسین دهقان رئیس بنیاد شهید وقت که وزیر دفاع دولت یازدهم نیز بود در نشست هایی به ایشان گفته ایم که اگر روزی سازمان ملل کتاب اسناد تعداد مصدومانی که هم اکنون شناسایی شده اند را از ما بخواهد ما چه جوابی به آنها خواهیم داشت. یا باید به این میزان که اعلام شده آمار جانبازان شیمیایی را داشته باشیم یا اعلام کنیم که در این خصوص کم کاری شده است.

**بر اساس قانون دولت مکلف به تشکیل کمیسیون های پزشکی و تعیین درصد جانبازی است / نمایندگان مجلس کوتاهی کرده اند**

دبیر کمیته حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی در خصوص قانون الزام دولت به شناسایی و حمایت از جانبازان شیمیایی اظهار کرد: بر اساس این قانون دولت موظف به تشکیل کمیسیون های پزشکی است و بنیاد شهید و امور ایثارگران به عنوان متولی، مجری و مسئول این قانون مکلف به ارائه گزارش ۹ ماهه عملکرد و فعالیت هایش از تعیین درصد جانبازی به کمیسیون اجتماعی مجلس است.

عثمان مزین با بیان اینکه متاسفانه هم مجلس جدید و هم نمایندگان شهرهای شیمیایی شده این مصوبه قانونی را مورد غفلت قرار داده اند، افزود: اگر قصد احقاق حق قربانیان از دیدگاه قانونی و از طریق مجلس وجود دارد، باید از ظرفیت های قانون استفاده شود و چنانچه قوانین نارسا و ناقص هستند آنها را اصلاح و قوانین متناسبی تصویب شود.

به گفته وی، این قانون مصوب سال ۷۹ بوده و جزو حداقل خواسته های انجمن، مصدومین شیمیایی و قربانیان این سلاح ها است.

مزین ادامه داد: مجلس بایستی دولت را پاسخگو کند که چرا بعد از گذشت ۳۰ سال از بمباران شیمیایی سردشت و اینکه گفته می شود کمیسیون های شناسایی و احراز جانبازی درست و منطبق قانون تشکیل شده ولی تنها ۲۰ درصد قربانیان شناسایی شده است و همچنین تنها ۵ درصد را مستحق دریافت مقرری ماهیانه می داند.

** ۱۰ هزار مدعی شیمیایی در کمیسیون های پزشکی شرکت کردند / صورت انحه از فرمانداری دریافت می شود

رئیس اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران سردشت در گفتگو با خبرنگار بُلفَت با بیان اینکه تا کنون بیشتر از ۱۰ کمیسیون پزشکی برای شناسایی مصدومین شیمیایی تشکیل شده است، اظهار کرد: بر اساس آمارهای موجود بیش از ۷ هزار نفر در کمیسیون های پزشکی شرکت کرده و از این میزان تعداد ۱۵۰۰ نفر به عنوان جانباز شیمیایی شناخته شده است.

مصطفی عمری افزود: آخرین کمیسیون پزشکی شناسایی جانبازان شیمیایی در آبان سال ۹۴ برگزار شده و در جریان آن ۸۹ پرونده جدید مدعیان شیمیایی نهایی شده و به عنوان جانباز خدماتی به آنها ارائه می شود و پرونده ۲۰ نفر هم به دلیل نواقص پذیرشی و مشکلات کارگزینی باقی مانده است.

به گفته وی، احراز جانبازی افراد مدعی مصدومیت شیمیایی منوط به تایید کمیسیون های پزشکی بنیاد شهید و امورایثارگران است که در این شرایط به ماده ۳ ارسال شده و به عنوان جانباز تحت پوشش قرار می گیرند.

عمری با اشاره به اینکه افراد مدعی جانباز شیمیایی بایستی از فرمانداری دارای صورت سانحه باشند گفت: در این شرایط بنیاد شهید و امور ایثارگران موظف به تشکیل پرونده و معرفی آنها به کمیسیون های پزشکی است.

وی بیان کرد: از اوایل تشکیل کمیسیون های پزشکی شناسایی مصدومین شیمیایی تا سال ۹۴ تنها مدارک پزشکی از مدعیان جانبازی شیمیایی دریافت می شد و سپس بعد از مشاهده ضایعه شیمیایی در بدن، با هماهنگی، فرمانداری شهرستان برای آنها صورت سانحه صادر می کرد که باگذران روال قانونی و اداری به عنوان جانباز شیمیایی در بنیاد شهید و امور ایثارگران شناخته می شد.

وی به قوانین جدید در این خصوص پرداخت و گفت: در شرایط حاضر افراد مدعی با در دست داشتن صورت سانحه و یا تاییدیه از فرمانداری، بدون معطلی، کمیسیون های پزشکی برای آنها تشکیل می شود.

وی با اشاره به اینکه در هر دوره از تشکیل کمیسیون ها بالغ بر ۴۰۰ نفر در آنها شرکت کرده، گفت: متاسفانه افرادی که مدعی جانبازی شیمیایی هستند پس از رد از کمیسیون ها علیرغم محدودیت های پزشکی، اما دوباره با برگزاری مجدد در آنها شرکت می کنند که کار را برای شناسایی افراد واجد شرایط سخت تر می کند.

منبع: بلفت

انتهای پیام/

به زمزیران خوش آمدید - زمزیران مرجع اطلاعات و نوشته های متعدد در مورد دو شهر پیرانشهر و سردشت است .هر روز به ما سر بزنید ، مارا نقد کنید و پیشهادات خود را برای ما ارسال کنید تا شاهد پر بارتر شدن مطالب این وبلاگ باشید. له ده سپیکی وتاردا، ده‌مهه‌وێ سوپاسی تیکرای هونه ران،ویژه وانان،هه لبه ست وانان،نووسه ران،وه رگیران وهونه رمه ندان بکه م که بی پسانه وه له خزمه ت کلتوور و که له پووری نه ته وه ی کورد دا هه دا ناده ن وژینی خویان ته رخان کردووه بو هه رچی زیاتری گه شانه وه ی ئه ده ب و ویژه ی کورده واری.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بازخوانی روایت قیام ملاخلیل در رد فرمان کشف حجاب رضا شاه
یک شنبه 8 ارديبهشت 1398 ساعت 1:24 | بازدید : 112 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

بازخوانی روایت قیام ملاخلیل در رد فرمان کشف حجاب رضا شاه

یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد در مقابل فرمان کشف حجاب رضاخانی در شرایطی که هویت اصیل کُردی تحت شدیدترین هجمه ها قرار دارد از ضروریات است. مکریان؛ ۱۷ دی ماه سالروز فرمان ننگین رضاخان قلدر مسلک پهلوی برای کشف حجاب اجباری زنان ایرانی در سال ۱۳۱۴ […]

یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد در مقابل فرمان کشف حجاب رضاخانی در شرایطی که هویت اصیل کُردی تحت شدیدترین هجمه ها قرار دارد از ضروریات است.
مکریان؛ ۱۷ دی ماه سالروز فرمان ننگین رضاخان قلدر مسلک پهلوی برای کشف حجاب اجباری زنان ایرانی در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی است.
فرمانی که با نافرمانی مدنی و تمرد اکثریت مردم ایران علی الخصوص اقوام اصیلی چون کُردها روبه رو شد.
رضاخان که محصول سياسي جريان روشنفکری لائيک و اميدوار به غرب در ايران بود، در سفری به ترکیه که تنها سفر خارجی وی هم محسوب می شود تحت تاثیر روش های غربگرایانه و به اصطلاح تجدد خواهانه اتاتورک قرار گرفت و به محض بازگشت از این کشور با حمايت سياست خارجي و در چارچوب دخالت‌هاي مستقيم انگليس در امور داخلي  کشور و همچنين به توصيه مشتی از روشنفکران غربگرا، حجاب را به عنوان مهم‌ترين مانع بر سر راه ورود زنان به کاروان تمدن بشری عنوان کرد.
تمایل رضا خان به کشف حجاب زنان در بی توجهی به خواست علما در اعتراض به سفر شاه  و ملکه بی حجاب افغانستان به ایران نمود عینی یافت و پس از آن، با تمامی ‌توان کوشيد تا به هر قيمت شده حجاب را از سر زن ايرانی بردارد. وی که تفکر نظامي‌گری و قلدر مابانه ای داشت، راه‌حل فيزيکی را برگزيد و از طريق امنيه‌های خود، در تمامی‌ شهرها برای تحقق اين هدف کوشيد و به تمام معنا فاجعه آفريد. اين اقدام که در برخورد مستقيم با يک سنت شرعی عميق و ريشه‌دار بود، کينه مردم را نسبت به پهلوی برانگيخت. شاید توده‌های مردم از نفوذ سياست خارجی سر درنمی‌آوردند، اما همه آنان خصوصاً علمای دینی درک می‌کردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعی آنهاست.
رضا شاه در روز هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ که برای اعطای گواهينامه فارغ‌التحصيلان به دانشسرای عالي رفته بود، در حالی كه ملكه ايران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباس‌های اروپايی به تن كرده بودند، طی نطقی از كشف حجاب و پيشرفت زنان سخن گفت: «… شما زنها بايد اين روز را كه روز سعادت و موفقيت شماست روز بزرگی بدانيد و از فرصتی كه بدست آورد‌ه‌ايد براي خدمت به كشور خود از آن استفاده كنيد… شما خواهران و دختران من حالا كه داخل جامعه شده‌ايد و برای پيشرفت خود و كشورتان اين قدم را برداشته‌ايد بايد بفهميد كه وظيفه شما اين است كه برای كشور خودتان كار كنيد، سعادت آينده در دست شماست».
بدين سان از فردای آن روز، بر سر كردن چادر در خيابان‌های تهران و دیگر شهرها ممنوع شد و دولت و ساير دستگاههای اجرائی در كشور موظف گرديدند برای پيشبرد اين طرح در ولايات مختلف بكوشند. به همين منظور از اقدامات تبليغاتی و انتظامی در حد وسيعی بهره‌گيری شد و حتی مسئولين در بسياری از موارد، كاربرد قوه قهريه را نيز در اولويت قرار دادند.
آموزگاران و دختران دانش‌آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زنانی كه حجاب داشتند راه نمی‌رفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمی‌دادند و در معابر پاسبان‌ها از اهانت و كتك‌زدن به زن‌هايی كه چادر داشتند با نهايت بی‌پروايی و بی‌رحمي فرو گذار نمي‌كردند. حتی بعضی از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زن‌هايی را كه پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشيده و پاره پاره مي‌كردند و اگر زن فرار می‌كرد او را تا توی خانه‌اش تعقيب می‌كردند و به اين هم اكتفا نكرده اتاق زن‌ها و صندوق لباس آنها را تفتيش كرده، اگر چادر از هر قبيل می‌ديدند پاره پاره می‌كردند يا به غنيمت می‌بردند.
در این میان و از منطقه مُکریان روحانی متنفذ و صاحب احترامی در بین عشایر منگور به نام « ملا خلیل گوره میر » علیه دستور کشف حجاب و یکسان شدن لباس از سوی «رضاخان میرپنج» قیام کرد.
این روحانی کُرد که شناخت دقیقی نسبت به سنن و عقاید ریشه دار مردم منطقه داشت به خوبی می دانست عفت و حیا از بارزترین خصلت های زنان کُرد به شمار می رود و لباس زنان و مردان کُرد از معدود پوشش هایی است که هم راستا با اعتقاد راسخ کُردهای مسلمان کاملاً با قالب اسلوب و قواعد شرعی حجاب در دین مبین اسلام همخوانی دارد.

طبل و دولنگ پهلوی!
روایت های مختلفی از چرایی و چگونگی قیام ملا خلیل در اسناد و کتب تاریخی بیان شده است. برخی، قیام ملا خلیل را یک جنبش ناسیونالیستی برای خفظ فرهنگ و لباس کُردی دانسته و برخی دیگر آن را یک حرکت اسلامی بر می شمارند.
غنی بلوریان یکی از شخصیت های سیاسی تاریخ معاصر کُرد در صفحات ۲۷ و ۲۸ کتاب خاطراتش از زبان یکی از نوکران خانه ی پدری اش آورده است:
در سال ۱۹۲۷«ملا خلیل گورمه ری» علیه دولت رضا شاه قیام کرد. رضا شاه به تقلید از «کمال آتاتورک» فرمانی صادر کرده بود که همه ساکنین ایران « کت و شلوار» اروپایی به تن کنند و کلاه پهلوی بر سر بگذارند، که در منطقه ما به «طبل و دولنگ پهلوی» مشهور بود. کلاه پهلوی شبیه کلاه کنونی پلیس فرانسه بود، ملا خلیل که یکی از روحانیون با نفوذ عشیره منگور بود، تسلیم این فرمان نشد و علیه آن قیام کرد.
ارتش ایران بر ملا خلیل یورش برد، ولی چون پیروزی به دست نیاورد، رضا شاه مجبور شد در برابر خواست ملا خلیل عقب نشینی نماید و مردم روستاهای کُردستان از پوشیدن طبل و دولنگ پهلوی نجات یابند و جیره و مواجب برای ملا خلیل و چند رئیس عشیره منگور تعیین کنند. آن سال هنوز در مهاباد و منطقه منگور به سال ملا خلیل مشهور است و هر کودکی در آن سال در مهاباد از مادر متولد شده نام خلیل بر او نهاده اند.
فرمان رضا شاه در شهرها همچنان جاری بود، حکومت در آن زمان برای گرفتن مالیات از فروش تولیدات روستائیان در چهار سوی شهر مهاباد «راه دارخانه» تاسیس کرده بود و {از مردم} مالیات می گرفت، در هر یک از این پست های راه دارخانه یک نفر پلیس قیچی به دست نیز حضور داشت. هر کس با شلوار کُردی وارد شهر می شد، این پلیس خشتک شلوار کُردی اش را می برید و شلوار را تبدیل به دامن می کرد. به همین دلیل وقتی که ارباب یا یکی از اهالی روستا به مهاباد می آمدند، طبل و دو لنگ پهلوی را نیز به خورجین الاغ خود آویزان می کردند و در نزدیکی شهر طبل بر سر می نهادند و دولنگ را نیز به پا می کردند.
بلوریان یکی از سران حزب دمکرات به شمار می رود اما در نیمه راه گرایشات چپی پیدا می کند و به عضویت حزب توده در می آید با تکیه بر تفکراتش در مورد تاثیر فرمان کشف حجاب بر زنان کُرد در روایتی ناقص و تحریف شده و بدون اشاره به بی حرمتی امنیه ها به زنان کُرد تنها به این جمله بسنده می کند که: « در همان زمان بود که چادر در بین زنان از مُد افتاد!».

جهاد در راه حفظ حجاب
فریدون حکیم زاده در کتاب سردشت در آینه اسناد تاریخی، شورش ملا خلیل را این گونه بازگو نموده است :
«غایله ی ملاخلیل در اثر تمرد از پوشیدن لباس متحدالشکل و به سرنهادن اصلاح آن زمان کلاه پهلوی برپا گردیده بود. رضاخان دستور کشف حجاب و ممنوعیت لباس کردی و برسر گذاشتن کلاه را صادر کرده بود. در این شرایط مرحوم ملا خلیل که مفتی و پیشوای مذهبی منطقه سردشت و به خصوص ایل منگور بود به تنهایی به مقابله برخاست و این عمل را حرام اعلام نموده و اعلام جهاد کرد. در اندک مدتی چند هزار تن از مردان دلاور کرد به دور شمع وجودش حلقه زدند.
مرحوم عبدالعزیز مفتی در هشتم شعبان ۱۳۰۷ ه.ش از تهران عازم مهاباد و بوکان شد و به شور و مشورت پرداختند اما نیروهای ملا خلیل اقدام نظامی را شروع کرده و شهر مهاباد را محاصره کردند. جهاد گران، توانستند چند تن از نظامیان از جمله فرمانده نظامی به نام سروان اسماعیل قلعه بیگی را در جنگ نابود کنند.
نمایندگان اعزامی مجلس شورای ملی به مقابله روانی با موضوع پرداختند. چند تن از شیوخ و علمای مورد احترام را برای جلوگیری از گسترش قیام وادار کردند که لباس روحانیت و مشایخی و کردی را از تن در آورده و کت و شلوار و کراوات پوشیده و کلاه پهلوی بر سر نهند.
با مشاهده این اوضاع چند تن از مشایخ و روحانیون از عمل خود نادم گشته مطیع شدند اما بر گرداگرد ملاخلیل همچنان عده ای از مردان جهادگر با تفنگ های کهنه و حتی خنجر و چوب دستی آماده جهاد بودند و جالب اینکه در کنار این امرا و فرماندهان ارتش ایران علیه ملاخلیل نیروهای روسی نیز به فرماندهی تاتاریوف نامی شرکت داشتند.
در ۱۰/۲/۱۳۰۸ آخرین اخبار به ملاخلیل و جهاد گران توسط هواپیمای نظامی در منطقه پخش شده و آنها را دعوت به تسلیم کردند ، اما کسی وقعی ننهاد.
نیروهای نظامی بمباران منطقه را شروع کردند و ملاخلیل مجبور شد با عبور از پل مرزی قلاتاسیان به خاک عراق مهاجرت کند . پس از سرکوب این قیام رضاخان از ملاخلیل دلجویی کرده و با سران سپاه ، ایشان پس از مدتی مهاجرت به خاک ایران بازگشته و تا پایان عمر با عزت و شرافت زندگی کردند».

شهدای مدافع عفاف و هویت
یکی دیگر از منابعی که می توان در این باره به آن استناد کرد گزارشات کنسولگری های خارجی در منطقه و خصوصاً نامه نگاری های کنسول بریتانیا در تبریز است.
مقامات این کنسولگری در چندید گزارش به تحرکات روحانیون کُرد علیه فرمان رضا شاه اشاره می کنند و از شهادت دهها نفر از یاران ملا خلیل در مقابله با فرمان کشف حجاب رضا شاه و در درگیری با نیروهای ارتش پهلوی خبر می دهند.
“فرین” کفیل سرکنسول بریتانیا در تبریز در خصوص قیام ملا خلیل این گونه گزارش می دهد:  حسنعلی خان آصف، کارمند ایرانی کنسولگری تبریز، در نامه‌ای به تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۲۹ که دیروز به دست من رسید، می‌نویسد: «کردستان تقریباً ناآرام است. مقامات نظامی با استفاده از اتومبیل‌های شخصی نیروهای خود را روانه ساوجبلاغ کرده‌اند. می‌گویند در سردشت و مناطق مجاور آن کُردها علیه خلع‌سلاح، تغییر کلاه و سربازگیری سر به شورش برداشته‌اند. نیروهای کمکی دارند وارد تبریز می‌شوند تا از آنجا به طرف ساوجبلاغ حرکت کنند.
از یک تاجر شنیده‌ام که در ۸ یا ۹ ژانویه ملا حلیف[خلیل]، یکی از شیوخ کُرد، به ساوجبلاغ حمله کرد، ولی با ۳۵ کشته و ۱۰۰ مجروح مجبور به عقب‌نشینی شد، در حالی که از نیروهای ایرانی فقط ۱ افسر کشته و سه سرباز مجروح شدند.
روز گذشته از سرگرد وودوارد، وابسته نظامی بریتانیا در تهران، اطلاع یافتم که بر اساس اخبار تلگرافی واصله، نیروهای ارتش ایران در درگیری‌های نزدیک سردشت شکست خورده‌اند».
در ۱۶ مارس ۱۹۲۹ او می‌افزاید: «احتراماً عطف به گزارش شماره ۳۹ مورخ ۲۵ ژانویه ۱۹۲۹ در ارتباط با شورش در کُردستان، به اطلاع می‌رساند که  حسنعلی خان آصف، کارمند ایرانی کنسولگری تبریز، در نامه مورخ ۲۱ فوریه ۱۹۲۹ خود، که به دلیل بدی وضعیت جاده تهران و تبریز دیروز به دست من رسید، نوشته است که کُردهای منگور که در نزدیکی ساوجبلاغ (مهاباد) زندگی می‌کنند در ماه ژانویه به این شهر حمله کردند و همزمان سایر کردها نیروهای ایرانی مستقر در سردشت را محاصره کرده‌ا‌ند.
در ساوجبلاغ، کُردهای منگور پس از دادن ۴۰ کشته از جمله پسر رئیس منگورها، حمزه آقا، مجبور به عقب‌نشینی شدند. سپس نیروهای کمکی به سردشت اعزام شدند و با کشتن ۹۰ تن از شورشیان از جمله ۵ تن از رؤسای آنها، نیروهای ایرانی را از محاصره درآوردند و کُردها را به عقب راندند. پس از این کُردها تسلیم شدند و گزارش‌ها حاکی از آن است که اوضاع در هر دو شهر ساوجبلاغ و سردشت کاملاً آرام است. با این حال، امیرلشکر آذربایجان به همراه ۴۰۰۰ سرباز ارتش در آن منطقه باقی خواهد ماند.
بنابر اطلاعات مندرج در این گزارش، کردهای منگور ساکن در نزدیکی ساوجبلاغ این شورش را آغاز کردند و زمان حمله خود را مقارن با ماه‌های سخت زمستان قرار دادند تا آنطور که پیش‌بینی می‌کردند پیشروی نیروهای دولتی را با دشواری مواجه سازند. با این حال، عملکرد سریع و فعال نیروهای دولتی منجر به شکست کامل کردها شد…
شنیده‌ام که چندین آشوبگر، که عمدتاً ملا هستند، در این ناآرامی دست داشته‌اند.

تحریف هویت اصیل کُردی
در روزگاری که شبکه های اجتماعی و ماهواره ای به شدت در حال تبلیغ سبک زدگی غربی هستند و الگوها و شخصیت های غریبه برای جوانان ما بیشتر از پدران و ماردانشان آشنا هستند. در شرایطی که روزانه صدها و هزاران عکس از دختران و زنان کُرد در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام توسط نامحرمان لایک می خورند و هویت کُردی تحریف شده ای از سوی از رسانه هایی که فقط زبانشان کُردیست تبلیغ می شود. یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد خالی از لطف نبوده از ضروریات است. زیرا جوان تحت تاثیر ماهواره ها باید بدانند حفظ حجاب یکی از دغدغه های اصلی مردمان کُرد این دیار بوده و اگر امروز کسانی با بهره گیری از غفلت دستگاههای متولی فرهنگ به تبلیغ هویت کُردی خالی از روح متعالی دین و حجاب به عنوان یکی از مظاهر آن می پردازند در حقیقت هیچ شناختی از کُردها نداشته و ندارند و تنها در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی دشمنان این آب و خاک گام برمی دارند.

رسول گلباخی
منابع:
۱ـ مهدي صلاح، كشف حجاب، زمينه‌ها، پيامدها و واكنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ۱۳۸۴، ص ۱۱۸٫
۲ـ حكايت كشف حجاب، تهاجم فرهنگي غرب و كشف حجاب، تهران، موسسه فرهنگي قدر ولايت، ۱۳۷۸، ص ۲۵٫
۳- ج‍ن‍ب‍ش‌حقوق زن‍ان‌در ای‍ران‌ از طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ ت‍ا ان‍ق‍لاب‌۵۷/ ال‍ی‍ز س‍ان‍اس‍اری‍ان‌؛ مترجم نوشین احمدی‌خراسانی. ت‍ه‍ران‌،اخ‍ت‍ران‌، ۱۳۸۴،ص۱۰۰ تا ۱۰۳
۴- ئاله کوک، خاطرات غنی بلوریان، موسسه رسا، چاپ سوم ۱۳۹۴، ص ۲۷٫
۵- خبرگزاری کردپرس، قیام ملا خلیل در مهاباد؛ قیام حیا و غیرت، محمد امین کریمی فر.
۶-پایگاه خبری مکریان، آشنایی با ملا خلیل گوره مه ری، جلال ابراهیمی
۷- سردشت در آینه اسناد تاریخی، فریدون حکیم زاده، نشر رهرو مهاباد، ۱۳۸۳٫

منبع : پایگاه خبری مکریان

به زمزیران خوش آمدید - زمزیران مرجع اطلاعات و نوشته های متعدد در مورد دو شهر پیرانشهر و سردشت است .هر روز به ما سر بزنید ، مارا نقد کنید و پیشهادات خود را برای ما ارسال کنید تا شاهد پر بارتر شدن مطالب این وبلاگ باشید. له ده سپیکی وتاردا، ده‌مهه‌وێ سوپاسی تیکرای هونه ران،ویژه وانان،هه لبه ست وانان،نووسه ران،وه رگیران وهونه رمه ندان بکه م که بی پسانه وه له خزمه ت کلتوور و که له پووری نه ته وه ی کورد دا هه دا ناده ن وژینی خویان ته رخان کردووه بو هه رچی زیاتری گه شانه وه ی ئه ده ب و ویژه ی کورده واری.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
پیوندهای روزانه
نظر سنجی

از کدامیک از مطالب را می پسندید:

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 91
بازدید ماه : 975
بازدید کل : 287264
تعداد مطالب : 84
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1





 تماس با ما
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زمزیران و آدرس zmziran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 84
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 71
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 91
:: بازدید ماه : 975
:: بازدید سال : 1615
:: بازدید کلی : 287264